من ندانستم چرا عشق من همجنس شد / به رأی دو بینی زشت و زیبا یک جنس شد *
گر کسی با جنس خود بد بازی کند / داوری با سوت در بازی اش حکمی کند
***
گر پای اشک روزی به دیده ام باز شود / آنقدر گریم که آبروی آب خشک شود *
که گر اسب سفید و چو سواری داشتم / در میان کافران هم آبرویی داشتم