برچسب‌ ها: , ۱ دیدگاه
5 شنبه با ممد رفتیم استخر. برگشتنی یه پسری خوشگل و با محبت ... تو استخر دیدمش هی اومد رفت من ام رفتم اومدم ولی مثل همیشه مثه یه خر هیچ حرفی نزدم . کوتاه تر بود لاغر. به هم نمی خوردیم بی خیال. آره! گفتم خدارو شکر مملکت اسلامیه وگرنه کیس های استخری 50 درصد زیر صفر افت می کرد!
حالا اگه فردا مختلطش نکردن! نگی نگفتی یا.

این پست را پرینت کنید و یا بصورت فایل PDF ذخیره نمایید اشتراک دیدگاه های این پست ارسال به توئیتر ارسال به بالاترین ارسال به فیس بوک ارسال به خوشمزه

۱ دیدگاه

۱۱ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۰۸
ناشناس :

خیلی وقت ها با خودم میگم اگه استخرها مختلط بودن همجنسگرا نمیشدم. باز می شدم؟!

درباره

عکس من
این بلاگ تحفه درویش است. برگ هایی از زندگی یک همجنس گراست که هنوز سبز اند.

برگه ها

هم آغوش شانه های عشق

و چه زيبا در سكوتی شبانه، دو شانه مردانه یک سنگيني را پناه مي شود.

طراحی شده توسط زنورس | تبدیل شده توسط قالبهای پلاس