برچسب‌ ها: , , , , , , ارسال دیدگاه
آقا گفته شده مداحان نوحه قناعت بخونن. همین ماه رمضونی، علی و نقی و جعفر و بقیه کلی مال و اموال داشتن و خدم و حشم. پس چی شد؟! اگه بنا باشه با نوحه کار جلو بره که ما بهتر بلدیم. دهن گشاد و با گریه دم بدید (جاهای لازم رو هم کش بدید. بیشتر آخر جمله ها، آخر کار) "یه وقت زنــــــــــی، میــــــــــدونی یه مرد می یاد می گیرتت. یه وقت مردی، می دونی یه زنی هست که آروومت کنه ولی دوجنس گراها چــــــــــی ؟ نمیدونه با کی بره. بدتر از اون، دوجنسه ها چــــــــــی؟ زنه ولی صداش مردوو نــــــــــس. بمیرم که نباشم و بی احترامی مردم رو ببینــــــــــم. یه وقت مردی می گن زن بگیــــــــــر ؛ می گی نمی خــــــــــوام. اونا نمی فهمــــــــــن. می گن حتما بی پولــــــــــه. ولی نمی دونــــــــــن که تو نمی تونــــــــــی ؛ نه اینکه نخوای. می خوای دلشونو نشکونی می گی می خوام سرباز آقا باشــــــــــم. زن دست و پامو مــــــــــیبنده. هق هق هه هه ه .... یه وقت هست هرچی مادرت می گه دختر داری پیــــــــــر می شی یه پسر خوب اومــــــــــددددددده تو فقط گریه می کنــــــــــی جواب نمی د ــــــــــی ... آی بمیــــــــــرررررررررم ..."

این پست را پرینت کنید و یا بصورت فایل PDF ذخیره نمایید اشتراک دیدگاه های این پست ارسال به توئیتر ارسال به بالاترین ارسال به فیس بوک ارسال به خوشمزه

درباره

عکس من
این بلاگ تحفه درویش است. برگ هایی از زندگی یک همجنس گراست که هنوز سبز اند.

برگه ها

هم آغوش شانه های عشق

و چه زيبا در سكوتی شبانه، دو شانه مردانه یک سنگيني را پناه مي شود.

طراحی شده توسط زنورس | تبدیل شده توسط قالبهای پلاس